یادداشتی از سرکار خانم دکتر فاطمه سادات فقیهی / عضو هیات علمی گروه حقوق دانشگاه حضرت معصومه (س)
حقوق فرهنگی زنان یکی از ابعاد مغفول و توسعه نیافته حقوق بشر است که ارتباط تنگاتنگی با فهم افراد از فرهنگ و هویت فرهنگی دارد. این حقوق شامل بهرهمندی زنان از زندگی فرهنگی، مشارکت در فعالیتهای علمی، هنری و اخلاقی، حفظ هویت فرهنگی و بهرهگیری از مزایای فرهنگی بدون تبعیض جنسیتی است.
فرهنگ امري اكتسابي است نه وراثتي؛ لذا آموختني است و شامل تمام اموري مي شود كه بشر آنها را مي سازد و به نسل هاي آينده آموزش مي دهد؛ نسل ها هم آنها را مي آموزند و دانش خود را به ديگران انتقال مي دهند. بشر به دليل داشتن اين نعمت ويژه، برخلاف موجودات ديگر مي تواند محيط طبيعي خود را بازآفريني كند. واژه فرهنگ در دو معنا كاربرد دارد: اول روش كلي زندگي(معاني مشترك)؛ و دوم هنر و معرفت ( فرايندهاي خاص اكتشاف و تلاش خلاقانه.»[1] بنابر این فرهنگ هم شامل مجموعه نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهايي است كه در هر گروه مشترك است و هم شامل اعمال، فعاليت ها و محصولاتي است كه به جنبه هاي فكري، اخلاقي و هنري زندگي انسان مربوط مي شوند.
اعلامیه فرایبورگ در بند نخست ماده دوم، اصطلاح فرهنگ را در برگیرنده آن دسته از ارزش ها، باورها، اعتقادات، زبان، دانش و هنرها، سنن، نهادها و سبکهای زندگی است که یک فرد یا گروه از طریق آنها انسانیت خویش و معنایی که به هستی و توسعه خود میدهد را ابراز میدارد. بر این اساس فرهنگ شامل شيوه زندگي، ارزش ها و هنجارهاي مشترك در ميان گروهي از مردم و نيز شامل اعمال و فعاليت هاي آنها و محصولات اين فعاليت ها كه جنبه فكري، اخلاقي و هنري دارند، مي شود.[2]
در رابطه با مفهوم حقوق فرهنگی زنان در اسناد بین المللی حقوق بشر تعریف روشن و دقیقی وجود ندارد. ماده 15 اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی یونسکو به طور کلی حقوق فرهنگی را تعریف کرده است: « یکسری حقوق متفاوت مثل حق تحصیل، حق شرکت در حیات فرهنگی،حق لذت بردن از مزایای پیشرفتهای علمی،آزادی علمی پژوهشی و اینکه افراد بتوانند با گویش خود حرف بزنند.» این تعریف نیز بیشتر بیان کلی مصادیق و موضوعات حقوق فرهنگی است. در مجموع با توجه به تعاریفی که از فرهنگ و حقوق فرهنگی بیان شد میتوان گفت حقوق فرهنگی زنان به معنای برخورداری کامل زنان از حیات فرهنگی، مشارکت در فعالیت های فرهنگی، حفظ هویت فرهنگی و برخورداری از مزایای فرهنگی در عرصه های مختلف فکری، علمی، هنری، اخلاقی و... می باشد بدون هرگونه تبعیض یا محرومیت که به واسطه جنسیت زنانه بر آنها تحمیل گردد.
در منابع دینی از جمله قرآن کریم بر تفاوتها و تنوع اقوام و جوامع تصریح شده و آن را مقتضای حکمت الهی و موجب بازشناسی و روابط مسالمت آمیز اقوام و گروها می داند.[1] تفاوتهايى كه در شكل و نژاد و فرهنگ انسانها ديده مىشود، حكيمانه و براى شناسائى يكديگر است، نه براى تفاخر و برتری جویی. تنوع فرهنگی بخشی از میراث مشترک بشری و نشانه پویایی جامعه است. به رسمیت شناختن هویت فرهنگی ضرورت تنوع زیستی است و قوام و دوام جامعه را به دنبال دارد.[2] در این بین زنان در حفظ و انتقال اختصاصات فرهنگی و هویت فرهنگی نقش زیادی دارند. زنان در خانوادهها به عنوان مربیان اولیه، ارزشها و باورهای فرهنگی را به فرزندان خود آموزش میدهند. این انتقال فرهنگی از طرق مختلف داستان گویی، شعر، موسیقی، خلق آثار هنری و صنایع دستی و... انجام می گیرد. با توجه به نقش حساس زنان در حفظ و انتقال هویت فرهنگی، سردمداران نظام سلطه جهانی برای نفوذ و سلطه فرهنگی در کشورها و همسان سازی با الگوهای غربی موضوع زنان را در دستور کار خود قرار داده اند. غرب برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود و تحقق سلطه جهانی جهت منافع و اغراض سیاسی و اقتصادی خود، در پی همسان سازی فرهنگی جهان و از بین بردن فرهنگ های معارض با فرهنگ غربی است و برای رسیدن به این هدف همه مظاهر فرهنگی ملت ها اعم از آداب و رسوم، ارزشهای اخلاقی و مذهبی و هنجارهای اجتماعی را مورد تهاجم وسیع قرار داده است و تلاش میکند با تحقیر و تضعیف فرهنگ بومی زمینه جایگزینی آن را با فرهنگ غربی فراهم آورد. برای رسیدن به این هدف برنامه ها و طرح های مختلفی از سوی نظریه پردازان مطرح شده که یکی از آنها موضوع زن و خانواده است.[3] به گفته رابرت مرداک رئیس شبکه فارسی وان، «برای نابودی ایران، باید درخصوص کلمه مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع مادر را در دستور کار خود قرار دهم. در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت میکند و اگر مادر را به لجن بکشیم، تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد.»[4]
حقوق فرهنگی در اسناد بین المللی به طور کلی و برای همه انسانها اعم از زن و مرد مطرح شده است. در نظام حقوق بشر بین المللی حقوق فرهنگی برای زنان مجزا و متمایز از حقوق فرهنگی مردان نیست. به موجب ماده 3 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی «کشورهای عضو این میثاق متعهد به تضمین حقوق برابر زن و مرد به برخورداری از تمام حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی مندرج در این میثاق هستند.» این در حالی است که رعایت حقوق فرهنگی در مورد زنان اهمیت بیشتری دارد. چرا که در طول تاریخ عملا فرصت کمتری برای بهره مندی زنان از این حقوق وجود داشته و حقوق فرهنگی زنان در زمینه های مختلف به درستی تحلیل و تبیین نشده است و مورد احترام نبوده است. حتی گاهی فرهنگ و سنت های نادرست مانعی برای دستیابی زنان به حقوق اولیه خود بوده است از این رو ضرورت شناسایی و حمایت بیشتر از این حقوق وجود دارد.
ماده 13کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان که در سال 1979 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید در این باره مقر داشته:
دول عضو کلیه اقدامات مقتضی را به منظور رفع تبعیض از زنان در سایر زمینه های حیات اقتصادی و اجتماعی به عمل خواهند آورد تا حقوق یکسان به ویژه در زمینه های زیر بر اساس برابری مردان و زنان تضمین شود: ج ـ حق شرکت در فعالیت های تفریحی، ورزشی و کلیه زمینه های حیات فرهنگی»
به طور کلی این کنوانسیون تبعیض علیه زنان را در تمامی انواع حقوق بشر و آزادی های اساسی در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و یا هر زمینه دیگر محکوم نموده و دول عضو را موظف دانسته تا در تمام زمینه ها به ویژه زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کلیه اقدامات مناسب از جمله وضع قوانین را برای تضمین توسعه و پیشرفت کامل زنان و نیز بهره مندی آنان از حقوق بشر و آزادی های اساسی بر مبنای مساوات با مردان را به عمل آورند.(ماده 3) یکی از این اقدامات و تعهدات دول عضو «تعدیل الگوهای اجتماعی و فرهنگی رفتاری مردان و زنان به منظور از میان برداشتن تعصبات و کلیه روش های سنتی و غیره که بر تفکر پست نگری یا برترنگری هر یک از دو جنس و یا تداوم نقش های کلیشه ای برای مردان و زنان استوار باشد» است.(ماده 5) برخی از مصادیق حقوق فرهنگی نیز درماده 10 این کنوانسیون مورد حمایت قرار گرفته است نظیر دسترسی به امکانات آموزشی با کیفیت برابر، بهره مندی از بورس ها و سایر مزایای تحصیلی، شرکت فعال زنان در ورزش و تربیت بدنی.
پس از دهه هفتاد میلادی در سطح بین المللی تلاشهایی برای شناخت و توسعه حقوق فرهنگی از سوی سازمان ملل به ویژه یونسکو صورت گرفت. سازمان یونسکو دهه 1988 تا 1998 را دهه توسعه فرهنگی نامید. هم چنین این سازمان در زمینه ارتقای جایگاه فرهنگ در جامعه بین المللی اسنادی را تدوین کرد که شامل: اعلامیه مربوط به اصول همکاری فرهنگی بین المللی 1966،اعلامیه جهانی آموزش برای همه 1990، اعلامیه اصول مربوط به رواداری 1995، اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی یونسکو 2001، اعلامیه مربوط به تخریب بین المللی میراث فرهنگی 2003. کنوانسیون علیه تبعیض در آموزش1960، کنوانسیون مربوط به تدابیر منع و پیشگیری از واردات، صادرات و انتقال غیرقانونی مالکیت اموال فرهنگی 1970،کنوانسیون جهانی کپی رایت 1971،، کنوانسیون حمایت از میراث طبیعی و فرهنگی جهانی 1972، کنوانسیون صیانت از میراث فرهنگی غیرملموس 2003، کنوانسیون حمایت و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی 2005 میباشد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در سال 2009 در میان گزارشگران موضوعی، کارشناس مستقل حقوق فرهنگی ایجاد نمود. ماموریت گزارشگرمزبورعبارت است از تعیین بهترین رویه ها و موانع موجود در ترویج و حمایت از حقوق فرهنگی در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و بین المللی. . خانم فریده شهید که از سال 2009 تا 2015 عهده دار این مسؤولیت بود 9 گزارش موضوعی در این مورد ارایه داد که یکی از آنها حق بهره مندی زنان از حقوق فرهنگی برابر با مردان است.
در اسناد حقوق بشر منطقه ای هم حقوق فرهنگی یه نحو کلی اشاره شده به طور مثال اعلامیه قاهره موسوم به اعلامیه حقوق بشر اسلامی در ماده 9 به برخی ابعاد حقوق فرهنگی اشاره کرده است. در بند الف این ماده آمده است: الف) طلب علم يك فريضه است و آموزشي امری واجب است. بر جامعه و دولت لازم است كه راهها و وسائل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را بگونه اي كه مصلحت جامعه را برآورد، تأمین نمايد و به انسان فرصت دهد كه نسبت به دين اسلام و حقايق هستي معرفت حاصل كند و آنرا براي خیر بشريت به كار گیرد.
هم چنین در بند ب این اعلامیه مقرر شده است: حق هر انساني است كه مؤسسات تربیتي و توجیهي مختلف از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا دستگاههاي تبلیغاتي وغیره كه كوشش در جهت پرورش ديني و دنیوي انسان مينمايد، براي تربیت كامل و متوازن او تلاش كنند و شخصیت او را پرورش دهند بگونه اي كه ايمانش به خدا و احترامش به حقوق و وظايف و حمايت از آن فراهم شود.
با وجود تمامی اسناد و کنوانسیونهای موجود در حمایت از زنان گزارش ها و مستندات منتشر شده توسط سازمان ملل در خصوص وضعیت زنان در سراسرجهان این واقعیت تلخ را بیان می کند که نقض حقوق زنان در ابعاد گوناگون مدنی، سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی هنوز ادامه دارد و شعار تساوی با مردان و منع تبعیض نتوانسته زنان را به جایگاه واقعی و انسانی برساند. چراکه از لوازم این تساوی مطلق تاکید بر اختلاط زن و مرد در میادین آموزشی، ورزشی، شغلی، تفریحی و... حذف حجاب به عنوان عامل محدودیت برای زنان،آزادی روابط جنسی و ازبین رفتن استحکام خانواده، کم رنگ شده نقش زنان در خانواده و اهمیت مادری و همسری و تربیت فرزندان برای زنان می باشد. از این رو ضروری است حقوق فرهنگی زنان با توجه به ظرفیت ها و استعدادهای طبیعی و جنسی آنان مورد توجه و حمایت ویژه قرار گیرد، به طوری که زنان جهت برخورداری از این حقوق مقتضیات و شرایط فیزیولوژیک و طبیعت زنانه خود را از دست ندهند.
مصادیق حقوق فرهنگی زنان
حقوق فرهنگی زنان شامل طیف گسترده ای از حقوق انسانی است و حتی بسیاری از حقوق و آزادی های فردی در زمره امور فرهنگی یا مرتبط با مسائل فرهنگی است. در نظریه تفسیری(21) کمیته اقتصادی اجتماعی فرهنگی مفهوم فرهنگ به قدری وسیع توصیف شده که عمده حقوق فردی را در بر می گیرد.
بر اساس«فرهنگ، شیوه زندگی،زبان، آثار ادبی کتبی و شفاهی، موسیقی و آواز، ارتباطات غیر کلامی، نظام عقاید و مذهب، آیین ها و مراسم،ورزش ها و بازی ها، روش تولید یا تکنولوژی، محیط طبیعی و دست ساز انسانی، غذا، لباس، هنر، عرف و سنت های فردی یا گروهی و اجتماعی است که موجودیت بشر را ابراز می کند.» به همین دلیل هر حقوقی که مرتبط با حمایت از هر یک از این تجلی های بشری باشد در حوزه حقوق فرهنگی قرار می گیرد.[1]
در رابطه با مصادیق حقوق فرهنگی باید توجه داشت که نمیتوان هرآداب و رسوم و سنتی را یک حق فرهنگی برشمرد. بنابر این باید دید در اسناد و منابع حقوقی داخلی و بین المللی چه حقهایی به عنوان حقوق فرهنگی پذیرفته شده است.
درگزارشی که برای یونسکو با عنوان فهرست مقدماتی حقوق فرهنگی در 1996تهیه شده است 15 حق فرهنگی در قالب 11 دسته برشمرده شده است:
- حق بقای فیزیکی
-حق توسعه بومی
-حق هویت فرهنگی
-حق آزادی عقیده و بیان
-حق مشارکت در زندگی فرهنگی
-حق آموزش و گزینش نوع آموزش
-حق آزادی مذهب و انجام دادن مناسک مذهبی
-حق برخورداری از میراث مادی و معنوی
-حق مشارکت در تواناسازی روشهای فرهنگی
-حق برخورداری از محیط زیست فرهنگی و فیزیکی
-حق تشکیل اجتماعات و شناسایی اجتماعات فرهنگی
اعلامیه حقوق فرهنگی فرایبورگ مصوب 2007 نیز با جامعیت خاصی به حقوق فرهنگی پرداخته و موارد زیر را مورد توجه قرار داده است:
-حق آموزش
-حق برخورداری از میراث فرهنگی
-حق مشارکت در پیشرفتهای علمی و هنری
-حق برخورداری از آزادی اطلاعات و ارتباطات
-حق گزینش نوع نظام آموزشی فرزندان از سوی پدر و مادر
-حق آفرینشهای فرهنگی حفظ حقوق مادی و معنوی مؤلف
-حق همکاریهای فرهنگی در همة سطوح اعم از داخلی و بین المللی
-حق برخورداری از پیش زمینه های ضروری برای پشتیبانی از فرهنگ مانند: حق آزادی بیان و حق آزادی مذهب
از مجموع حقوق عنوان شده فوق میتوان به 5 حق از مصادیق اصلی حقوق فرهنگی پذیرفته شده در اسناد بین المللی دست یافت:
-حق بر آموزش،
-حق بر مشارکت در زندگی فرهنگی
-حق بر بهره مندی از مزایای تحقیقات و پیشرفتهای علمی
-شناسایی حقوق خاص برای خالقان آثار هنری ادبی علمی
-آزادی خلق هنری علمی ادبی[1]
در آموزه های دین اسلام حقوق فرهنگی زنان مورد توجه بوده و مصادیقی از حقوق فرهنگی زنان در منابع دینی قابل احصاء است که مبتنی بر حفظ کرامت و تقویت ارزشها و اصول متعالی و الهی است. مصادیق حقوق فرهنگی زنان در منابع دینی برخواسته از جایگاه انسانی و ارزش ذاتی زن بوده و با مصادیق حقوق فرهنگی در اسناد حقوق بشر مدرن که عمدتا مبتنی بر محاسبات مادی و دنیوی است متفاوت است. به موجب آیات و روایات حقوق فرهنگی زنان را میتوان بدین شرح برشمرد:
1-حق زنان در هدایت پذیری و دستیابی به کمالات و ارزشهای انسانی
2-حق زنان در رشد علمی و توسعه فناوری
3- حق زنان بر پوشش و حفظ حریم پاکدامنی(عفاف)
4- حق زنان بر حفظ هویت و تنوع فرهنگی
5-حق زنان بر فعالیت های ورزشی و تفریحی، هنری
[1] . General Comment No 21, Right of every one to take part in Cultural Rights (art. 15, Para. 1 (a)of the International covenant on Economicof the International covenant on Economic, Social and Cultural Rights, E/C.12/GC/21, 2009