سایت مرکز فقهی

امر به معروف و نهی از منکر در تلقّی رایج میان متدینین، به عنوان یکی از فروع فقهی و واجبات رفتاری مطرح است، اما در نگاه برخی اسلام شناسان معاصر، «معروف» و «منکر» در قرآن، دو کلیدواژه هستند که بیانگر زیربنای فطری و «انسانی» دین اسلام محسوب می‌شوند. اکنون در قالب چند بند، به تبیین این مساله خواهیم پرداخت که معروف و منکر در ادبیات قرآن به چه معنا و دارای چه جایگاهی است.

یکم. قرآن کریم واژگان فراوانی را از عرفِ عرب گرفته و روح و معنای تازه‌ای در آنها دمیده است. از آن جمله می‌توان به کلمات «حج»، «صلاه»، «فسق»، «اسلام»، «کفر»، «نفاق»، «قرآن»، «سوره»، «وحی»، «دنیا»، «آخرت»، «برزخ»، «خلود»، «قضا»، «قدر» و... اشاره نمود که در ادبیات قرآن کریم علاوه بر معنای اولیه خود، حاوی معانی تازه‌ای نیز هستند. البته جریان تحوّل و تطوّر در «زبان» پس از نزول قرآن نیز ادامه داشت و بسیاری از واژگان قرآنی به مرور زمان معانی تازه‌ای پیدا کرده‌اند.برای نمونه می‌توان واژه «شهید» را مثال زد. این واژه در ادبیات شایع بین مومنین به معنای کسی است که در را خدا کشته شده باشد و حتی در بسیاری از روایات نیز به همین معنا به کار رفته است. اما علامه طباطبایی(ره) تصریح دارد که معنای شهید در قرآن، با معنای این کلمه در روایات متفاوت است.[بنگرید: المیزان، ج1، ص181 و ج4، ص407] البته چنین تحولاتی در مقوله «زبان» اجتناب ناپذیر است و هنر یک مجتهد بصیر همین است که این گونه تطوّرات او را گمراه نکند و به خوبی بتواند تفاوت معنای یک واژه در عصر نزول، ادبیات قرآن، و فرهنگ مسلمین را درک نماید.

دوم. قرآن کتاب هدایت انسان است و در حوزه‌های مختلف بشری ورود پیدا کرده است، از امور اعتقادی گرفته تا مسائل اخلاقی و رفتاری. به طور طبیعی تغییر و تحوّل در هر حوزه‌ای از مفاهیم قرآنی، آثار و تبعات خاص خود را خواهد داشت. مثلا در مفاهیم تربیتی هرگونه تغییری می‌تواند خطرات جدی‌ای را به همراه داشته باشد. به تعبیر شهید استاد مطهری: «مسائل تربیتى بسیار مسائل حساسى است، تیغ دو دم است؛ یعنى این مسائل اگر خوب و صحیح آموزش داده شود اثر بسیار عالى دارد، ولى اگر یک ذره از مسیر خودش منحرف شود، صد درصد اثرش معکوس است، و من خودم در حدودى که مطالعه کرده‏ام و مخصوصاً در قرآن کریم در این زمینه مطالعه دارم، مى‏بینم که غالب مفاهیم اخلاقى و تربیتى اسلام-اگر نگوییم تمام آنها- به شکل وارونه‏ای الان در افکار ما مسلمانها وجود دارد!»[مجموعه آثار شهیدمطهری، ج25، ص452]

استاد مطهری درباره مفاهیمی مانند «زهد»، «توکّل» و «تقوا» به تفصیل سخن گفته و نشان داده که آنچه امروزه از این کلمات فهمیده می‌شود، با معانی اصیل اسلامی فاصله زیاد و سرنوشت سازی دارد.

سوم. شهید آیت‌الله بهشتی با توجه به کاربردهای مختلفِ دو واژه معروف و منکر در قرآن، تحقیق قابل توجهی در این زمینه ارائه داده که نشان می‌دهد مفهوم این دو واژه در قرآن با آنچه امروز به ذهن ما می‌رسد تفاوت اساسی دارد. در ادامه بخشی از فرمایشات ایشان در کتاب «بایدها و نبایدها» را به خوانندگان تقدیم می‌داریم.معروف و منکر در اصطلاح قرآن، به عنوان ملاک راستی آزمایی پیامبر و پیام اوست. بر اساس آیه 157 از سوره اعراف یکی از نشانه‌های پیامبر این است که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. این سخن به روشنی شناخت معروف و منکر را مقدّم بر شناخت پیامبر و پیام او می‌داند؛ یعنی انسانها ابتدا باید معروف و منکر را بشناسند تا با استفاده از این شناخت، بتوانند پیامبر را هم شناسایی کنند. شهید بهشتی در تبیین آیه مذکور چنین می‌گوید: «پیامبری از جانب خدا مردم را به معروف و شایسته دعوت می‌کند، از منکر باز می‌دارد، پاکیزه‌ها و خوبها را حلال اعلام می‌کند، پلیدها و بدها را حرام اعلام می‌کند، بارهای سنگین بر دوش بشریت را از دوششان پایین می‌نهد، غلها و زنجیرها و بندها را از او بر می‌دارد و نور و روشنی و روشنگری با خود می‌آورد. خوب، اگر امروز در دنیا چنین پیغمبری با همین خصلتها ظهور کند، کسانی که او را با این مختصّات می‌شناسند، اگر مزاج بیمار، منحرف و تباه شده نداشته باشند، خود به خود به دنبال او می‌روند»[بایدها و نبایدها، ص47]

یکی دیگر از آیات مهم قرآنی در این ردیف، آیه 90 از سوره نحل است: «اِنَّ‌الله یَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» توضیح شهید بهشتی درباره این آیه چنین است: «وقتی می‌خواهد امر و نهی خدا را به ما معرفی کند می‌گوید: خدا آن است که به عدل و احسان فرمان می‌دهد و از فحشاء و منکر منع می‌کند. یعنی شما قبلا باید از عدل و احسان یک برداشتی داشته باشید، از فحشاء و منکر هم یک برداشتی داشته باشید، آن وقت می‌گوید: هان، بدانید! آن که می‌گوید عدل و احسان، او خداست.»[همان، ص57] و در جای دیگری می‌فرماید: «خدا وقتی می‌خواهد فرمان بدهد، به عدل و داد و به احسان و نیکی فرمان می‌دهد. به اینکه انسان به بستگان و خویشانش برسد. نهی هم که می‌خواهد بکند، نهی می‌کند از فحشاء(کار زشت)، منکر(ناشایست و ناپسند)، بغی(ظلم و تجاوز و ستم). یعظکم: یعنی به شما پند می‌دهد بدان امید که آن بینش فطری در شما بیدار شود و شما به یادِ آوای درونی فطری خودتان بیفتید. پس وقتی قرآن می‌خواهد بگوید امر خدا از کجا می‌آید، می‌گوید: عدل و احسان. و وقتی می‌خواهد بگوید نهی خدا به کدام سو می‌رود، می‌گوید: فحشاء و منکر و بغی. اگر این سوها و جهتها برای شنونده بی‌سابقه باشد و شناخته شده نباشد و به خودی خود نتواند هیچ آگاهی از آنها پیدا کند، چطور می‌شود این را برای او بیان بکنیم؟!» و در نهایت پس از بررسی و تفسیر آیات دیگری از قرآن، درباره مفهوم معروف و منکر در قرآن چنین نتیجه می‌گیرد:«در حقیقت معنای معروف همان خوبیهای همه کس شناسِ نشاندار است. منکر چیست؟ بدیهای شناخته شده همه کس شناسِ نشاندار.»[همان، ص96]

چهارم. از دیدگاه شهید بهشتی، معروف و منکر همان مفاهیم فرادینی و انسانی هستند که حتی حقایق دینی را هم با آنها باید شناخت. یعنی خدای حقیقی، پیامبر راستین، دین و مذهب واقعی، همگی را به واسطه معروف و منکر می‌توان تشخیص داد. هر جا عَلَمی به نام خدا برپا شد، اما نتیجه آن بی‌عدالتی بود، آن خدا، خدای حقیقی نیست. هر کجا نام دیانت مطرح باشد، اما از ایثار و احسان و گذشت، گشاده نظری و سعه صدر، امانت‌داری و درستی، وفای به عهد، شجاعت و مرادنگی، و حرکت برای اصلاح جامعه خبری نباشد، آنجا از دیانت خبری نیست.[بنگرید: همان، ص106] شهید بهشتی معتقد است یکی از «روشن ترین» راههای شناخت اسلامِ راستین، این است که جستجوگری از معیارهای همه کس شناس آغاز گردد، چرا که آیین خدا، همان آیینی است که «در آن از معروف(خوبیهای شناخته شده نشاندار) حمایت می‌شود، و از منکر(بدیهای مردود و مطرود) نکوهش و با آنها مبارزه می‌شود.»[همان، ص97]

بر این اساس است که در تفسیر آیه شریفه «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّهٌ یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ وَ یَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[آل‏عمران:104] (باید شما امّت و جماعتی شوید که به خیر و نیکی دعوت می‌کنند و به معروف فرمان می‌دهند و از منکر باز می‌دارند و اینان‌اند رستگاران و سعادتمندان) می‌فرماید:«از نظر اسلام یک سلسله کارها، رفتارها، خصلتها، قانونها و نظامها، معروف است؛ یعنی شایسته و نیک و پسندیده همه کس شناس و شناخته شده به خوبی‌اند. و یک سلسله از کارها، خصلتها، خویها، خُلقها، قانونها و نظامهای دیگر منکرند؛ یعنی رد شده، انکار شده، مردودِ نشاندارِ شناخته شده.... فرد مسلمان و جامعه اسلامی باید هوادارانِ معروف و تشویق کنندگان به آن، و مخالفان منکر و بازدارندگان از آن باشند. چنین فرد و چنین جامعه و امتی، خود به خود در دنیا و در عالَم بشریت برای افراد جستجوگر و توده‌ها در سراسر گیتی، الگو، نمونه و سرمشق می‌شوند.»[همان، ص98]

بر این اساس است که نباید از حق محوری جوانان و قدم گذاشتن آنها در مسیر شناختهای فطری نگران بود، بلکه باید جامعه اسلامی را به گونه‌ای بسازیم که همه ناظران بیطرف، با استفاده از شناختهای فطری خداداد، به سمت مسلمانان جذب شوند. آنچه مایه نگرانی است این بلا و مصیبت است که جامعه اسلامی، از ارزشهای انسانی فاصله بگیرد. «وقتی در جامعه‌های اسلامی از دور که نگاه کردند، جهاد و تلاش پیگیر و هوشیارانه و مدبرانه در راه اقامه عدل و حق نیافتند، دیگر سراغ اسلام نمی‌روند. وقتی در پرتو اسلام کششی و جنبشی در راه اقامه حق و عدل تحقق نیافت، نه تنها آنها سراغ ما و اسلام ما نمی‌آیند، بلکه مردم خود ما هم سراغ جایی می‌روند که می‌تواند ادعا کند در راه اقامه عدل قدمهای تحقق یافته موثر برداشته است. بیخود هم رفقا نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانانمان منحرف نشوند. جوان با همان فطرت و بینش فطری‌اش خواستار عدل است. عدل در نظر جوان محترم است؛ خواه اسلام باشد، خواه نباشد، خواه خدایی [وجود داشته] باشد، خواه خدایی نباشد. او عاشق و شیفته عدل است. و تو نگو این شیفتگی تو به عدل غلط است. [چونکه]قرآن می‌گوید صحیح است. مگر نمی‌بینی قرآن می‌گوید: اِنَّ‌الله یامُرُ بِالعدلِ؟ وقتی می‌خواهد خدا را معرفی کند می‌گوید: خدا آن است که فرمان به عدل می‌دهد. مگر نمی‌بینی می‌گوید: قُل اَمَرَ رَبّی بِالقِسطِ؟ خدای من آن است که به قسط فرمان می‌دهد. چرا این گرایش صحیحِ فطری جوان جامعه اسلامی را تخطئه می‌کنی؟»[همان، ص86]

نتیجه اینکه از نظر شهید بهشتی، معروف و منکر در ادبیات قرآنی به معنای ادراکات فرادینی و فطری انسانهاست که به عنوان راهی روشن و پایه‌ای محکم برای شناخت اسلامِ راستین مورد توصیه و تاکید قرآن قرار گرفته است. با توجه به این نظریه، باید پرسید به راستی امروزه با شنیدن تعبیر امر به معروف و نهی از منکر چه مفهومی به ذهن جوانان ما خطور می‌کند؟ چرا ما امروزه از دو واژه معروف و منکر آن معنای عالی و انسانی را برداشت نمی‌کنیم و با شنیدن آن بلافاصله ذهنمان سراغ مسائل جزئی فقه می‌رود؟ آیا تغییر مفاهیم قرآنی در چنین مسائل بنیادینی خطرناک نیست؟

تعداد بازدید :21
کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.